معرفی شهر نجف آباد
نقل شده که شاه عباس صفوی مقداری پول و جواهرات جهت بارگاه علی بن ابی طالب سلام بر او اختصاص داد و تصمیم به ارسال آن به شهر نجف گرفت. با تدبیر شیخ بهایی از خروج این ذخایر از ایران جلوگیری شد و به کمک آن بنیان شهر جدیدی به نام نجفآباد گذارده شد. نقل قول: راجر سیوری در کتاب خود مینویسد: شاه عباس و طراح اصلی شیخ بهایی با ایجاد شبکههای کامل آبیاری و ارتباطی و بنیان نهادن شهر بازرگانی و پر رونق که نجف آباد که اکنون نیز کم وبیش دیده میشود موید این نظریات است. اگر قبول کنیم که نجف آباد هر سه نظر فوق صحیح است پندار اشتباهی نیست یعنی از نجف آباد با پولها واجناس باز مانده از سفر نجف اشرف احداث شده و صنعت گران از روایای کشور در آن گرد آمدهاند و شیخ بهایی با ایجاد یک قطب کشاورزی در اطراف مناطق مسکونی به شهر را قابل سکونت وخود کفا کردهاست و یا این وصف که بزرگترین قنات ایران در زمان شاه عباس به نام قنات زرین کمر به طول ۹ فرسخ توسط ایشان ۱۱ جوی بزرگ میشده که این ۱۱ جوی به فاصله چند صد متر از یکدیگر و بصورت موازی غرب تا شرق شهر را طی میکرد و باغهای محاط به شهر را ابیاری میکرد. لازم به تذکر است شمال و جنوب شهر نجف آباد در دو طرف جاده اصلی اصفهان و خوزستان به نام ۵ جوبه و ۶ جوبه نجف آباد نقشه معماری و شهر سازی پیشرفتهای دارد که گفته میشود و نسخ اصلی آن که توسط شیخ بهایی ترسیم شدهاست و در موزه شهر لیسبون پایتخت پرتغال نگهداری میشود. نویسنده کتاب شیخ بهایی در کتاب آینده عشق ذکر کرده که طراحی و معماری و شیوه شهر سازی نجف اباد که بوسیله شیخ بهایی صورت گرفت نه تنها در ان زمان بی نظیر بوده بلکه پس از گذشت قریب به ۴ قرن همچنان مطلوب است. کوچهها و محلات از شیوه و روش بسیار پشرفته علمی پیروی نموده به طوری که هنوز هم رفت و امد در کوچههای عموماً شمالی / جنوبی و شرقی و غربی آن شهر به صورت ساده و راحت انجام میشود. محلات طوری طراحی شده که مشکلات رایج در شهرهای مشابه را ندارد و اصولاً در این شهر درگیریهای قدیمی و محلهای وجود ندارد و طراحی و معماری شهر نجف اباد بیانگر قدرت و دانش بی نظیر شیخ در زمینه شهر سازی و معماری است.
به عقیده عدهای اسم اصلی نجف آباد “ده نان” یا “دهان” بودهاست که مقصود از نان “نون” میباشد. و ابوالقاسم پاینده دیار نون را بر این شهر برگزیدهاست.
ساکنین اولیه شهر:
عوامل متعددی در هسته اولیه سکونت در این محل نقش داشتند:
* سیاسی : شاه عباس صفوی در سال ۹۹۶ هجری قمری با مساعدت روسای ایل اوستاجلو و ایل شاملو روی کار آمد. شورشهایی که از قبل از روی کار آمدن شاه عباس شروع شده بود هنوز ادامه داشت. شاه عباس از همان آغاز برآن شد تا با سرکوب شورشهای به پاخاسته قدرت خویش را تثبیت کند. وی در سال ۱۰۰۷ هجری قمری اصفهان را به پایتختی انتخاب کرد و سعی کرد با تحت فشار قراردادن نیروهای شورشی و متلاشی ساختن هستههای طغیانی آنها را نابود کند و یا تبعید نماید. وی در این راستا در سال۱۰۱۴ هجری قمری حدود هفتاد هزار ارمنی و آذربایجانی را به مرکز ایران تبعید نمود. همچنین بسیاری را از گرجستان بیرون راند و در حوالی اصفهان و مازندران اسکان داد. اسکان مخالفان در اطراف پایتخت امکان کنترل بیشتر را به قدرت مرکزی میداد. بسیاری از مخالفان شهرهای دیگر هم به این شهر تبعید شدند.
* جغرافیایی : نزدیکی نجف آباد با اصفهان و قرار داشتن بر سر مسیر خوزستان و عراق.
* نظامی : شاه عباس این مکان را قورخانه (مرکز اسلحه) و محل سکونت کارگران اسلحه سازی قرار داد. به همین جهت احتمال دارد صنعت چاقو سازی و زودپز سازی و همچنین کارد و چنگال سازی در نجف آباد از بقایای همان دوران باشد.
نجف آباد قبل از صفویه :
نجف آباد در دوره افشاریه و زندیه دهکده ای کوچک بود. در خصوص ساکنان اولیه شهر گفته شدهاست که قبل از بنای آن عده از زرتشتیان در کوههای شمالی شهر ساکن بودند. واین محل پس از آنکه دولت اسلامی برقرار شد برای مدتی پایگاه گبران گردید. ولی در ادامه مطلب مفصل جزئیات بیان میشود. “به نقل از پیران معتمدو نوشتههای پراکنده متعدد نجف آباد قطعه زمینی وسیع با دورشته کوه موازی درشمال و یک رشته از کوهپایههای زاگرس در جنوب، دشت وسیعی را تشکیل میداده که عدهای از زرتشتیان چادرنشین از فلات مرکزی ایران (یزد) بدوا در تابستان با کوچ خود به این مکان احشامشان را در کوهپایههای شمالی میچراندند و تا پاییز در این جا سکونت داشتند. اما پس از مدتی رنج رفت و آمد همه ساله آن هارا وادار به اسکان در این دشت کرد. اینان در کوهپایههای شمالی ساکن شدند و از چشمه سارهای آن برای استفاده خود و مواشی شان بهره میبردند. چون تابستانها دچار کم آبی شدند به فکر حفر قنات و تامین آب دائمی برای خود افتادند. بزرگ قبیله آنها آذرماهان نام داشت و اقدام به حفر قنات بَلمچه کرد و با ساختن قلعه و خانه، طائفهای را در آنجا اسکان داد. وضمن دامداری به کشاورزی هم مشغول شدند. خرابههایی از آنها وجود دارد که البته مربوط به زمانهای بعد از آنها میباشد و همچنین آثار قبرستانی که اکنون در داخل پادگان نظامی قرار دارد. اینان اولین ساکنان نجف آباد بودند. پس از مرگ آذرماهان یکی از فرزندان او”صندل”به ریاست قبیله منصوب شد. او که با افزایش نفوس احتیاج به آب و آذوقه بیشتری را نیاز میدید اقدام به حفر قنات “صندل” مینماید. با حفر آن آب زیادی را در این دشت جاری ساختند عدهای از افراد قبیله در محل فعلی باغات شمالی مستقر ساخت. و قلعه گبری را در شمال غربی خیابان ۱۵خرداد شمالی و محل آفتابی شدن قنات صندل بنا میکندو این دومین محل اسکان نیاکان ما در دشت نجف آباد بودهاست. بنابر نقل پیران، صندل در درههای شمالی نجف آباد مانند (دره ابوجه، دره حمامی، غارگبری) تختگاهی داشته و عدهای آثار و علائمی از سکونت آنها را در آنجا دیده و یا از گذشتگان شنیدهاند. در این زمان است که داستان عبور شتران از نجف آباد به سمت نجف آباد و احداث نجف آباد توسط شاه عباس شروع میشود. صندل گبر که مردی با تدبیر و توانا بود. فرزندان ذکور و اناث خود را تشویق به حفر قنات و گسترش دامداری و کشاورزی میکند. شیر بچه فرزند ارشد صندل به اتفاق مردان قبیله به احداث قنات دیگری (شیربچه) در مرکز نجف آباد از غرب به شرق، کمر همت میبندند و قناتی پر آب را در دشت وسیع و هموار حفر مینماید که آن را در محل دهکده (فلکه شیخ بهایی فعلی) آفتابی و به محلی که آن را شاه آباد نام نهادند سرازیر میشد. وزمین طول مسیر را احیا نمود و قریه شاه آباد را به عنوان محلی برای اسکان عدهای دیگر از فرزندان خود و ایجاد باغ و بوستان تدارک میبیند. هم زمان در ان محل قلعه، حمام، عصارخانه، و… ساخته میشود. و هنوز هم بعضی از آن آثار باقی است. با مرگ شیر بچه فرزند او قباد در مرکز دشت نجف آباد (کوچه جعفر قباد) قلعهای بنا میکند و درآن ساکن میشود. این قلعه هستهٔ مرکزی قبایل پراکنده در چهارنقطه اطراف قرار میگیرد و مرکز رفت و آمد و داد و ستد زرتشتیان ساکن بلمچه، شاه آباد و ساکنان باغات شمالی میشود. بنابر اقوال مختلف مردان جدیدی که از زندانیان سیاسی و منتقدان به حکومت صفوی بودند و از گوشه و کنار توسط شاه عباس صفوی بالاجبار در نجف آباد و عمدتا در مرکز آن (قدمگاه و قلعه نو بنیان) ساکن شدند. در کنار مردم اولیه نجف آباد همنشین شدند. و به زندگی و معاشرت پرداختند. کمکم نتایجی بروز میکند….. فرزند قباد مسلمان شده و نام جعفر را برای خود انتخاب میکند. هم چنین اقدام به ساخت قلعهای به نام قلعه جهانگیر کرد که بعدا به قلعه حاج نوروز معروف شد. این قلعه که اکنون در خیابان امام فعلی روبه روی داروخانه شفا بخش قرار دارد، قلعه وسیعی با سکنه زیاد و امکانات خوبی بود. اعم از چاه آب، برج دیده بانی، حمام و نقبی که در مواقع خطر میتوانستند از آن استفاده کنند و فرار کنند. و بعدا تاسیسات دیگری مثل یک عصارخانه در آن ساخته شد که هم اکنون باقی است. به تبعیت از او هم کیشانش هم اکثرا مسلمان شدند و شیعه اثنی عشری اختیار کردند.
البته به درستی معلوم نیست و اطلاعات مکتوبی در این زمینه وجود ندارد که این گرایش صرفا در اثر حسن برخورد دو قوم جدید اتفاق افتاده یا توسط مبلغان عهد صفوی که غالبا درترویج و گسترش مذهب شیعه سعی وافر داشتند. به هر صورت فرزند جعفر نیز با نام صالح و سپس پسرش حسین علی وارث یکی ازبزرگترین طائفه شیعه عصر خود را ایجاد میکند. به امر شاه عباس و همت شیخ بهایی در بدو احداث نجف آباد تعدادی قنات در دشت کرون احداث و تعدادی نیز خریداری شد. در مدت زمان کوتاهی طرح باغات و ترویج کشاورزی شروع میشود. تعداد قنوات را ۱۷رشته ذکر کردهاند که پس از ورود به نجف آباد به ۱۷قسمت (لت) میشود. اما تعداد این قنوات هیچگاه به ۱۷ رشته نرسید و با برسیهای انجام شده فقط ۱۳رشته باقی ماندهاست.(قرق، محمدی، شور، ناظری، عباسآباد، حسینآباد، زرین، کوزادان، شاه، صادق آباد، رحیم آباد، کی، کاشیان) از این ۱۳ رشته نیز بعضی در زمانهای بعد از دولت صفویه با همت و دستان توانای اهالی این دیار هم چون قنات رحیم آباد حفر شدهاست. در صورت جلسه تحدید حدود قنوات نجف آباد از ۱۳ رشته قنات فوق ۱۰ قنات با یک الج (رشته) و قنات ناظری، عباسآباد، زرین و قرق و قنات محمدی هرکدام دارای ۳ الج (رشته) میباشد که در مجموع ۱۹الج را تشکیل میدهند. که ۳الج از این ها (کی، کاشیان، شور) بایر هستند. همان طور که گفته شد پس از احداث نجف آباد، بنابر اقوال و اسناد و مدارک تاریخی عدهای از بندیان سیاسی و ناراضی و منتقدان به حکومت صفوی از تمام نقاط ایران وادار به اقامت در این خطه میشوند. اینکه اجبارا در این محل ساکن شده یا به میل و رغبت خود دقیقا معلوم نیست. لیکن به نظر میرسد با وعده آزادی به شرط سکونت در این محل که تحت نظر حکومت مرکزی باشد به کار و حرفه خود مشغول شدند. اعم از (اسلحه سازی، فرش بافی، عصاره گیری، گیوه کشی، کالامالی، مسگری، یراق دوزی، کرباس بافی، بیل سازی و….)
با اندک دقت در حرفههای پر رونق و با اهمیت آن دوران و تولید لوازم مختلف در این شهر مسلم است که آنها مردمانی هنرمند، کاردان و دانا بودندوادوات و لوازمی که اینان با ورود خود به نجف آباد به ساخت آن مشغول شده بودند هنوز هم وجود دارد. هرچند با وجود تکنولوژی جدید از رونق افتادهاند. اما دلائل متعددی وجود دارد که آن مردمان ابتدایی نجف آباد مردمی عامه و معمولی نبودند.. اینان پس از ورود خود در مدت کوتاهی توانستند یک دشت نیمه خشک را با دستان هنرمند خود به بوستانی سرسبز تبدیل کنند و حرفههای مختلف را رونق بخشند. قبل از ورود این مردمان هزاران روستا در اطراف نجف آباد با قدمتی بسیار قدیمی وجود داشتهاست که هنوز که هنوز است در همان سطح باقی ماندهاند ولی نجف آباد به لطف چنین مردمانی روز به روز بر شوکت و جلالش افزوده شدو چراغش فروزانتر گشت. ساخت ادوات جنگی در قورخانههای شاه عباس به روایت جهانگردان خارجی هم چون شمشیر، گرز، سپرو… وهمچنین وجود عصارخانههای متعدد برای استحصال روغنهای گیاهی که در آن زمان هرکدام به منزله یک پالایشگاه تهیه سوخت بوده از دیگر هنرهاو حرفههای آنان بودهاست. وجود کشاورزان ماهرکه با علم و عمل خود پویایی زیستی این مرز و بوم را رونق بخشیدند به خصوص در بخش درختان بادام که یکی از سخت ترین درختان ار نظر مراقبت میباشد گویای پشتکار این مردمان است.
ساربانان و حمله داران سحر خیز در بین راهها و کاروان سراها، از دیگر توانمدیهای ساکنان این خطه بوده که در فن به کارگیری استر و شتر و انتقال کالاهای مایحتاج مردم حکایت از رشادتهای آنان دارد. وجود دلاورانی که در تاریخ از آنها یاد شده که در زمان حضور افغانها با شعار جاوید شاه به سمت اصفهان حرکت کردند حکایت از دشمن ستیزی این مردمان دارد (عده کثیری از نجف آبادیها برای شکستن حصر اصفهان با حمل صلاح و شعار جاوید شاه جاوید شاه به سمت اصفهان یورش بردند و با افغانها به زد و خورد پرداختند. اینها اولین کسانی بودند که شعار جاوید شاه سر دادند.) این همه اصالت در ریشه آن مردمانی است که زیر بارزورگوییهای شاه عباس آن مرشد ناکامل نرفتند و مجبور به ترک دیار و اسکان در دیار نون شدند. در اینکه اینان از کجای ایران راهی دیار نون شدند نقل قولهایی از فرزندان آنان وجود دارد و پیرمردان هر فامیل به درستی میدانند و نقل قولهایی کردهاند. که عمدد از شهرهای تفت، یزد، سبزوار، ایروان، دامغان، اصفهان، ترکمن صحرا، ری هستند .